من انقلابیم

دسته بندی: هفته اول برنامه- تزکیه و رشد روحی- شخصیتی- تبیین مفهوم، اصول و قواعد اساسی تزکیه-

جلسه اول (1)

تذکر مهم: این مطلب و سایر مطالبی که در آینده تحت موضوع « تبیین مفهوم، اصول و قواعد اساسی تزکیه » منتشر می شه، از استاد پناهیان هست که در ماه رمضان گذشته بیان فرمودن. مطمئنا می تونین با یه سرچ ساده تو اینترنت، به کلیپای این جلسات دسترسی پیدا کنین. اما لطفا این کارو نکنین. چون هدف از این بلاگ و برنامه کاریش، اینه که یه عده جوون انقلابی همه با هم در قالب یه برنامه طولانی مدت، به طور مستمر و به تدریج یه سری اطلاعات کلیدی رو یاد بگیریم. چراکه این مطالب و هر مطلب مهم دیگه ای وقتی اثرشو می ذاره که به تدریج، ونه یه دفعه بهش پرداخته بشه؛ یواش یواش یاد بگیریم. اگه نه، که دیگه این بلاگ ضرورتی برای بودنش وجود نداره.

موضوع گفتگوی ما چه خواهد بود؟ بنده از دوستانی که بحث رو تعقیب میکنن، تقاضا می کنم که جلسات ما رو در این سلسله از مباحث که ان شاءالله تقدیم می کنیم، یک دوره جلسات آموزشی تلقی بفرمایید، نه یک سلسله جلسات تذکری و موعظه ای و گذرا. در یک دوره آموزشی پیوستگی ای بین مطالب ایجاد میشه که آدم اگه یک قطعاتی از اون آموزش رو نبینه، یک دفعه بحث رو از دست میده. میخوایم چه موضوعی رو بحث کنیم، یک مقدار موضوع رو معرفی کنم. ما تذکرات فراوان و متنوعی رو تاکنون شنیدیم؛ به یاد داریم و مِن بعد هم خواهیم شنید و برامون یادآوری خواهد شد. توصیه ها و دستورالعمل های فراوان؛ مباحث اخلاقی یا تربیتی زیاد، آقا چه کار کن این رشد برای شما حاصل بشه، چه کار کن این رشد برای فرزندان شما حاصل بشه اگر خصوصا کسی معلمه، صاحب کاره، مدیره، چار نفر زیر دستش هستن، یا همکاراش رو می خواد تحت تأثیر قرار بده، یا مواجه میشه با کسانی که با اونها می خواد گفتگو کنه، بالاخره همه ما اهل گفتگو هستیم و یکی از آمارهایی که گرفته بودن، میگفتن آدم های مذهبی بیشتر اهل ارتباط گرفتن و گفتگو با دیگران هستن بالاخره شماها همه جا مواجه میشین میخواین از حق دفاع کنین یا ازتون سوال میکنن به عنوان یکی از طرفداران حق و حقیقت. کسانی که میخوان داشته های ذهنی خودشون رو در معارف دینی منظم کنن؛ سامان بِدن و یه شبکه مرتب از معارف در ذهنشون ایجاد کنن و یا بتونن مِن بعد هرچی می شنون، یک قفسه ای داشته باشن تو ذهنشون، هر مطلبی شنیدن، بدونن بذارن کجا، یک فهرست تو ذهنشون هست، اصل راه رو متوجه شدن و حالا حرفایی که میشنون داره همون نهالی که در ذهنشون کاشته شده، اون رو بارور میکنن، هِی شاخ و برگ بهش میدن؛ کسانی که میخوان داشته های قبلی خودشون رو منظم کنن، یافته های بعدی خودشون رو هم به نظم دربیارن، این بحث رو تعقیب کنن. ما میخوایم یک دوره فشرده و کوتاهی داشته باشیم که جنبه آموزشی هم داشته باشه، مِن بعد تو زندگی با هر مسأله ای مواجه شدین در مسیر رشد معنوی، بتونین به سهولت پاسخ اون مسأله رو از این آگاهی های منظم خودتون دربیارین.

(ادامه ان شاءالله هفته بعد)

  • ۹۱/۱۲/۱۳

یادداشت ها (۰)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۳
تسنیم ..

دسته بندی: هفته اول برنامه- تزکیه و رشد روحی- شخصیتی- رشد اخلاق و باورهای معرفتی با : «درس اخلاق علما (از مرحوم آیت الله حاجاقا مجتبی تهرانی)»- تربیت ومربیان تربیتی۱ (مناسب برای انقلابی ها که کارشون تأثیر گذاری و جریان سازی هست)

روی عن علی(علیهالسلام) قال: «مَنْ تَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّاهُ إِلَى الْفَلَاحِ الدَّائِمِ» (1)

آنچه که در بحث تربیت مورد نظر من است این مسأله است که اگر من بخواهم چه از نظر گفتاری و چه از نظر رفتاری از دیگری روش بگیرم، متوقّف بر این نیست که او قصد کند و بخواهد به من روش دهد. چه او قصد کند و چه قصد نکند، من آن روش را میگیرم.

شرایط مربّیان (شما بخونین «تأثیرگذاران»)

بحث من فقط متمرکز به یک گروه است و آنها کسانی هستند که قصد میکنند به دیگران روش بدهند. من میخواهم افرادی را مطرح کنم که از آنها به مربّیان تعبیر میکنند. مربّیان یعنی روش دهندگان و تربیت کنندگانی که میخواهند با قصد به دیگری روش دهند.

کسانی که میخواهند در جامعه و در هر محیطی به عنوان مربّی، آموزش دهنده و تربیت کننده باشند و میخواهند غیر را تربیت کنند، باید دارای شرایطی باشند. اوّلین شرط و اساسیترین شرط نسبت به آنها این است که آن‌ها باید خود ساخته باشند تا بتوانند دیگران را بسازند. ما در روایاتمان تحت عناوین مختلفی این معنا را داریم که انسان ابتدا باید خودش و بعد دیگران را تربیت کند، انشاءالله روابطش را بعداً میگویم. کسی که خودش را نساخته و تربیت نکرده است، اگر بخواهد دیگری را تربیت کند، نه تنها فایده ندارد، بلکه گاهی اثر عکس هم دارد. من قبلاً به اینها اشاره کردهام. کسی که خودش مؤدّب به آداب شرع و عقل نیست، نمیتواند دیگری را مؤدّب به آداب شرع و عقل کند.

مقدم داشتن تربیت خود بر دیگران

در روایتی از علی(علیهالسلام) است که حضرت فرمود: «أفضل الأدب ما بدأت به نفسک(2) با فضیلتترین تربیتها این است که از خودت شروع کنی. اوّل برو خودت را تربیت کن! اگر توانستی به سراغ دیگران برو! چون فضیلت این بیشتر است.

حضرت در جملهای دیگر میفرماید: « عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَصَدَّى لِصَلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أَشَدُّ شَیْ‏ءٍ فَسَاداً »(3) در شگفتم از کسی که میخواهد زمام تربیت مردم را به دست گیرد و حال این که نفس خودش از نظر فساد و خرابی بدترین چیز است. اوّل برو خودت را آباد کن! نمیخواهد دیگری را آباد کنی!

باز در روایت دیگری از علی(علیهالسلام) داریم که فرمود: «من ساس نفسه أدرک السیاسة»، کسی که خودش را ساخته است، میتواند جامعه را بسازد و زمام امور جامعه را به دست بگیرد. « من ساس نفسه أدرک السیاسة »(4) سیاست تدبیر جامعه و سازندگی در سطح کلان است.

اینکه ما میگوییم «اوّل برو خودت را تربیت کن» در جمیع ابعاد وجودی به خصوص در بُعد نفسانی است، چون ما بُعد قلبی و بُعد عقلانی هم داریم. انشاءالله بعداً وارد این مسائل میشویم. من الآن بحث را بر بُعد نفسانی، یعنی در رابطه با نفس که یک مجموعه از شهوت، غضب و وهم است، متمرکز میکنم. انسانی که میخواهد نسبت به غیر مربّیگری کند، باید ابتدا خودش را ساخته باشد تا بتواند مربّی دیگری شود. در هر محیطی که باشد، فرقی نمیکند.

کلام امیرالمؤمنین در مورد تربیت نفس

حالا من روایتی را از علی(علیه السلام) مطرح میکنم؛ دارد که حضرت فرمود: «النَّفْسُ مَجْبُولَةٌ عَلَى سُوءِ الْأَدَبِ »، نفس از نظر درونی، به قول ما جبلّت و ساختارش بر سوء ادب و بیتربیتی استوار است. « وَ الْعَبْدُ مَأْمُورٌ بِمُلَازَمَةِ حُسْنِ الْأَدَبِ » و بنده هم از ناحیه خداوند مأمور است که نفس خود را خوب تربیت کند. « وَ النَّفْسُ تَجْرِی بِطَبْعِهَا فِی مَیْدَانِ الْمُخَالَفَةِ » شهوت، غضب و وهم میخواهند به طور گسترده عمل کنند، یعنی هم از فرمان الهی و هم از فرمان عبد سرپیچی کنند، « وَ الْعَبْدُ یَجْهَدُ بِرَدِّهَا عَنْ سُوءِ الْمُطَالَبَةِ »، درحالی که بنده مأمور است، نفسش را از خواستههای زشتی که دارد، باز دارد. « فَمَتَى أَطْلَقَ عِنَانَهَا فَهُوَ شَرِیکٌ فِی فَسَادِهَا»، پس هر کس که مهار شهوت و غضب و وهم را رها کند، در فساد آنها شریک است. «وَ مَنْ أَعَانَ نَفْسَهُ فِی هَوَى نَفْسِهِ فَقَدْ أَشْرَکَ نَفْسَهُ فِی قَتْلِ نَفْسِهِ »(5) و هر کس که به نفس، در خواستههایش کمک کند و هر چه که شهوت، غضب و وهم او میخواهد، به آنها بدهد، در خودکشیاش شرکت کرده است، یعنی خود کشی کرده است.

استاد ما میفرماید: «نه تنها کار انبیاء دعوت به دنیا نیست، بلکه تمام تلاش آنها برای بازداشتن از دعوت نفس، یعنی بی‏بند و باری شهوت و غضب و شیطان باطنی است».

لذا علی(علیه السلام) در روایتی میفرماید: « ضبط النفس عند الرغب و الرهب من أفضل الأدب »(6) آنجایی که شهوتت راغب است و آنجایی که میخواهد از خوبی رو برگرداند، مهارش را در دستت بگیر! این عمل از بهترین تربیتها است، حالا من بعداً اینها را توضیح میدهم. من خواستم محل و مصبّ بحثم را در آینده روشن کنم که بحثم راجع به مربّیان است.

گفتم اوّل خودت را در ربط با نفست بساز و بعد هم گفتم که نفس چه کار می‏کند.

(1) . بحارالأنوار، ج89، ص214 

(2) . غررالحکم، ص247 

(3) . مستدرک‏الوسائل، ج11، ص315

(4) . غررالحکم، ص331

(5) . مستدرک‏الوسائل، ج11، ص137

(6) . غررالحکم، ص238

در صورت تمایل به دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنتتون ، یکی از سه لینک زیر رو کلیک کنین:

کیفیت خوب - 5.17 MB

کیفیت متوسط - 2.68 MB

کیفیت پایین - 1.38 MB

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۳
تسنیم ..

دسته بندی: هفته اول برنامه- شرح قرآن و حدیث – شرح حدیث(از امام خامنه ای)

حدیث اول

(شرح دو حدیث از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و هفتم دی‌ماه 89 :)

روایت اول: « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعالی لَیَحْفَظُ مَنْ یَحْفَظُ صَدِیقَه »

روایت دوم: « قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَا تُفَتِّشِ النَّاسَ فَتَبْقَى بِلَا صَدِیق »

شافی، صفحه‌ی 652

« انّ اللَّه تعالى لیحفظ من یحفظ صدیقه »

[حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند:] خداى متعال حفظ می کند آن کسى را که رفیق خود را حفظ کند. [البته] مراد، حفظ جسمانى نیست فقط - حالا آن هم یکى از مصادیقش ممکن است باشد-  یعنى آبروى او را حفظ کند، شخصیت او را حفظ کند، جهات او را حفظ کند [و] مراعات کند. خدا یک چنین کسى را حفظ می کند.

این پیوندهاى برادرى و رفاقت و انس و اخوت، در اسلام اینقدر اهمیت دارد. شما ملاحظه‌ى رفیقتان را می کنید، او را حفظ می کنید، خداى متعال در پاداش این عمل، شما را حفظ می کند. البته حفظ کردن رفیق معناش این نیست که انسان از گناه او، از خطاى او دفاع کند؛ کما اینکه در این کارهاى حزبى و جناحى و خطى و این چیزها معمول است که اگر خطائى هم از کسى سر بزند، چون با آنها هم‌جبهه است، هم‌خط است، هم‌حزب است، هم‌گروه است، باید بایستند پایش دفاع کنند؛ نه، این مراد نیست؛ این حفظ او نیست؛ این در واقع مخذول کردن او، بدبخت کردن اوست و خود؛ بلکه مراد، حفظ آبروى مؤمنى است که برادرى ایمانى با انسان دارد. جامع، برادرى ایمانى است. این یک روایت.
یک روایت دیگر هم باز از کافى است، از امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام)؛ می فرماید که: «لا تفتّش النّاس فتبقى بلا صدیق»؛ در کارهاى مردم ریز نشو، تفتیش نکن، جزئیات را دنبال نکن. دنبال پیدا کردن عیوب ریز و درشت افراد نباش. اگر اینجور باشد، بدون رفیق خواهى ماند. یعنى هر کسى بالاخره یک عیبى دارد دیگر. اگر بخواهى همین‌طور ریز بشوى، تفتیش کنى، دنبال کنى، کسى برایت باقى نمی ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۲
تسنیم ..

دسته بندی: هفته اول برنامه- انتظار پویا- حقیقت انتظار (1)

(استاد پناهیان از حقیقت انتظار میگن:)

درباره انتظار حضرت مهدی مفاهیم مختلفی قابل بحث و بررسی هست که این مفاهیم همه تقویت کننده معنای انتظار در وجود آدمن. منتظر، کسی که توقع داره ان شاءالله روزی این ظهور محقق بشه، یک احساسی، یک امیدی ، یک آرزویی درباره فرج باید در دلش وجود داشته باشه. انتظار معناش احتمال دادن نیست، « احتمالا روزی ظهور محقق بشه »، انتظار، یک کششی در درون انسان ایجاد میکنه برای اون امری که انسان منتظرش هست. انتظار، یک احساس روحی بسیار عمیق هست. البته میتونه انسان منتظر باشه ولی کشش روحی عمیقی نداشته باشه، ولی واقعش اینه که به یک همچین افرادی منتظر نمیگن، به تعبیری منتظر یعنی چشم به راه. به کسی که چشم به راه نیست، اون احساس چشم به راهی رو نداره، اون التهاب نگران بودن به مسیرو نداره، معمولا منتظر نمیگن. حتی ممکنه کسی معتقد باشه به ظهور، اما منتظر نباشه. اعتقاد داره که یک روزی رخ خواهد داد ولی به روح اون وقتی نگاه میکنی، میبینی انتظار در روحش جاری نیست. بخوام مثال بزنم، انتظار مثل اون مادری هست که گفتن فرزند تو مفقود الاثر شده، بعد اون همیشه چشم به راهه و نگران که کی در میزنه، هرکی در می زنه میگه بچه منه؟ یک نگاه معنادار به در داره. اینو بهش میگن منتظر. این احساس قشنگ انتظاره، هرچند دردمندی خاص خودش رو به همراه داره؛ هرچند التهاب ها و شور و احساس خاص خودش رو هم به همراه داره که بعضی ها ممکنه این رو تلخ تلقی کنن بگن ما رنج انتظار نمی کشیم اصلا تو ذهن خودمون بگیم که کسی بنا نیست بیاد، راحت تریم. ممکنه واقعا بعضی ها هم با انتظار و رنج انتظار که بسیار شیرینه، اینجوری برخورد کنن، دوست نداشته باشن التهاب انتظار رو در روح خودشون بکشن. پس انتظار یک احساس عمیق روحیه، انتظار فراتر از یک دیدگاهه، « بنده می دانم روزی ظهوری رخ خواهد داد » ، این رو نمیشه بهش گفت منتظر. از اعتقاد هم فراتره، اعتقادی که آدم توی کمد اعتقاداتش بذاره، درش رو قفل کنه و این اعتقاد در احساسش هیچ اثری نذاشته باشه. مثلا در قرآن کریم داریم « و الذین آمنوا أشد حبا لله » کسانی که مومنن، شدیدترین محبت ها رو نسبت به پروردگار دارن، یعنی ایمانشون تو کمد نیست که درش رو قفل کرده باشن، ایمان در احساساتشون عمیقا اثر گذاشته.

(این مطلبو خوب درک و حسش کنین، ان شاءالله ادامش باشه هفته بعد.)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۲
تسنیم ..

دسته بندی: هفته اول برنامه- بصیرت و استقامت - مطلب اول

توجه: این مطلب و سایر مطالبی که در آینده تحت موضوع « بصیرت » منتشر می شه، از کتاب «بصیرت و استقامت»، برگرفته از بیانات امام خامنه ای هست، که ان شاءالله می خوایم یه عده جوون انقلابی همه با هم در قالب یه برنامه طولانی مدت، به طور مستمر و به تدریج این کتاب رو بخونیم و بفهمیم.

اگر کسی بصیرت نداشته باشد، و لو ایمانِ جوشانی هم داشته باشد، فریب می خورد؛ و وقتی فریب خورد، این ایمان در خدمت آن هدف به کار نخواهد افتاد. لذا امیرالمومنین(ع) در جنگ صفین فرمودند: « وَ قَد فُتِحَ بابُ الحَربِ بَینَکُم وَ بَینَ أَهلِ القِبلَةِ، وَ لا یَحمِلُ هذا العَلَمَ إِلّا أَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ » چه زیبا! کلمه « بصر « و کلمه « صبر » ، از حروف مشترکی ترکیب شده اند، اما دو معنای جدا از هم دارند. آن وقت، دو رکن فلاح، در حمل پرچم هدایتند که امیرالمومنین(ع) آن روز فرمودند « وَ لا یَحمِلُ هذا العَلَمَ إِلّا أَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ » این پرچم را برنمی دارد و به دوش نمی کشد، مگر کسی که این دو خصوصیت را داشته باشد: اولا بصیرت داشته باشد؛ ثانیا استقامت داشته باشد. بصیرت دینی و استقامت ایمانی.

(ادامه ان شاءالله هفته های بعد)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۰
تسنیم ..

توجه: این مطلب و سایر مطالبی که در آینده تحت موضوع « دغدغه فرهنگی » منتشر می شه، از کتاب «دغدغه های فرهنگی»، برگرفته از بیانات امام خامنه ای هست، که ان شاءالله می خوایم یه عده جوون انقلابی همه با هم، در قالب یه برنامه طولانی مدت، به طور مستمر و به تدریج این کتاب رو بخونیم، بفهمیم و انگیزه هامون برای اقدامات فرهنگی تقویت بشه.

دغدغه‌های فرهنگی که از بیانات رهبر معظم انقلاب جمع‌آوری شده، یک کتاب تخصصی برای افرادی ست که یا به طور مستقیم فعالیت فرهنگی انجام می‌دن، یا در هر شغلی که دارن همیشه دغدغه‌هایی فرهنگی هم همراهشون هست.

بخشی از سوالاتی که با مطالعه کتاب دغدغه‌های فرهنگی، پاسخ اون‌ها رو پیدا می کنیم:

ü دغدغه اصلی نظام اسلامی کدام‌یک باید باشد؟ سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی؟

ü بزرگ‌ترین دغدغه رهبر انقلاب اسلامی، دغدغه فرهنگی است؛ چرا؟

ü آیا کار فرهنگی در کشور متناسب با پیشرفت و ریشه دواندن انقلاب در جامعه بوده است؟

ü چه کسانی و با چه ویژگی‌هایی باید عَلَم‌دار کار فرهنگی کشور گردند؟

ü کار سیاسی کردن راحت‌تر است یا کار فرهنگی؟

ü آیا فرهنگ جامعه، بر مبنای تفکر و روحیه انقلاب، تحول لازم را پیدا کرده است؟

ü چگونه می‌توان جلوی از بین رفتن فرهنگ انقلابی و فرهنگ دفاع مقدس را گرفت؟

ü چه اتفاقی می‌افتد که یک فرد فعالِ پیش‌روِ اثرگذار به موجودی منفعل تبدیل می‌شود؟

ü چرا کارهای فرهنگی کشور زمین مانده است؟

ü چرا آسیب‌پذیری انقلاب اسلامی ایران نسبت به سایر انقلاب‌ها کمتر بوده است؟

ü چرا انقلاب الجزایر که از مساجد و مدارس دینی آغاز شد به حکومت دینی منجر نشد؟

ü چرا اکثر روشنفکران جامعه در ایام انقلاب با مردم همراه نشدند؟

ü نقش هنر و فرهنگ در تداوم راه انقلاب چیست؟

ü پیامبر چگونه از ابزارهای فرهنگی آن زمان بهره می‌بردند؟

ü مشکل اساسی فرهنگ قبل از انقلاب چه بوده است؟

ü تفاوت تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی در چیست؟

ü فرهنگ غرب چه عناصر مثبت و مطلوبی دارد که می‌تواند برای ما الگو باشد؟

ü اولِ انقلاب چه امری باید تحقق می‌یافت تا وضع فرهنگی امروز ما مطلوب می‌شد؟

ü فرهنگ را چگونه می‌توان گسترش کمی داد و این کار بر عهده کیست؟

ü منظور از گسترش کیفی فرهنگ چیست؟ کدامیک مهم‌تر است؛ گسترش کیفی یا کمی؟

ü آیا رشد کشور در شعبه‌های وارداتی فرهنگ نظیر سینما و تئا‌تر مطلوب است؟

ü آیا لزومی دارد که در شعبه‌های وارداتی فرهنگ نظیر سینما، تئا‌تر و عکاسی ورود کرد؟

ü چرا بعضا مسئولین فرهنگی در اعمال ممیزی‌ها مجبور هستند؟

ü روشنفکر کیست و چه وظایفی در قبال جامعه دارد؟

ü چرا روشنفکری در ایران از آغاز بیمار متولد شد؟

ü پیشروان روشنفکری در ایران چه کسانی بودند و چه بر سر فرهنگ این مملکت آوردند؟

ü نقش روشنفکران در مشروطه چه بود و چه چیز باعث تغییر سرنوشت مشروطه شد؟

ü چه چیزی مرحوم دکتر شریعتی و جلال آل‌احمد را از بین روشنفکران زمان خود جدا می‌کند؟

ü روشنفکر در نگاه غربی به چه کسی می‌گفتند و این مفهوم چگونه وارد ایران شد؟

ü روشنفکران در دوره پانزده ساله نهضت امام خمینی چه کردند؟

ü پیشکسوتان جریان روشنفکری مذهبی انقلاب چه کسانی بودند و چه نقشی را ایفا کردند؟

ü به چه علت انقلاب نتوانست جبهه روشنفکری را فتح کند؟ مشکل در انقلاب بود یا روشنفکران؟

ü آیا می‌توان برای جذب افراد، یک سری احکام فردی اسلام را کنار گذاشت؟

ü روشنفکری در ایران چگونه متولد شد، چه دوره‌هایی را طی کرد، در انقلاب چه نقشی را ایفا کرد و بعد از انقلاب چه مسیری را دنبال کرد؟

ü مشکلات جبهه جوانان هنرمند انقلاب در بدو تشکیل چه بود؟

ü علاج آسیب‌های ناشی از تهدیدات درونی علیه انقلاب مهم‌تر است یا تهدیدات بیرونی؟

ü وزارت ارشاد بعد از انقلاب در زمینه شناسایی استعداد‌ها در قالب‌های مختلف هنری چه باید می‌کرد؟

ü عوامل سایش جبهه فرهنگی خودی چیست؟

ü وارد شدن روشنفکران به دعواهای حزبی و سیاسی چه خطری دارد؟

ü جبهه روشنفکری دشمن چه ویژگی‌هایی دارد؟

ü تهاجم فرهنگی چیست و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟

ü دشمن با تهاجم فرهنگی چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

ü جواب کار فرهنگی باطل را چگونه باید داد؟

ü دشمن در تهاجم فرهنگی کار خود را از کجا آغاز می‌کند؟

ü تهاجم فرهنگی از قبل از انقلاب تا بعد از جنگ تحمیلی چه مراحلی را طی کرده است؟

ü عناصر مومن خودی چه نقشی در مقابله با تهاجم فرهنگی می‌توانند ایفا کنند؟

ü توقعات رهبر انقلاب از نیروهای فرهنگی خودی چیست؟

ü در کارهای هنری و فرهنگی تا چه حد باید بر شعار‌ها و مبانی پافشاری کرد؟

ü آیا می‌توان برای جذاب‌تر شدن یک کار هنری، به شکل نجیبانه‌ای کمی از اصول عقب نشست؟

ü برای انجام دادن کار فرهنگی در سایه تعالیم اسلام به چه چیزی باید تمسک جست؟

ü آیا هنر ایرانی غیر از اسلام چیزی دارد؟ و آیا لازم است به سمت ارزش‌های بیگانه برود؟

ü توقعات انقلاب از هنر و هنرمند چیست؟

ü یک اثر هنری باید تابع ذائقه‌های موجود باشد یا خودش ذائقه و سلیقه جدیدی را خلق کند؟

ü چه زمانی مجاز است به دنبال جذب عناصر جبهه دشمن و هضم آن‌ها برویم؟

ü آیا امکان دارد یک فیلم حزب‌اللهی و در عین حال جذاب ساخت؟ چگونه؟

ü شکل کامل یک تشکیلات فرهنگی درست چیست؟

ü اخلاق تشکیلاتی چیست و چه نقشی در درست کار کردن مجموعه دارد؟

ü یک تشکیلات فرهنگی ممکن است دچار چه آسیب‌هایی شود و راه علاج این آسیب‌ها چیست؟

ü آیا مجاز است در کار فرهنگی نقش پلی را بازی کرد که دیگران از روی آن رد شوند؟

(ادامه بحث ان شاءالله هفته های بعد)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۰
تسنیم ..

دسته بندی: هفته اول برنامه- الگوگیری- از شهدا- شناخت شهدا-

سردار شهید محمود کاوه (1)

(امام خامنه ای از شهید محمود کاوه میگن:)

بعضی ها را انسان از نزدیک می شناسد؛ فضایل آنها را می داند؛ ارزش هایی را که گاهی در یک انسان، در یک جوان جمع شده، از نزدیک لمس می کند و این عزیزمان محمود کاوه، از این قبیل بود، در او ارزش هایی بود که برای یک جوان مسلمان ایده آل بود...

فراموش نمی کنم همین شهید محمود کاوه بچه ای بود و جوانی بود پدرش دستش را می گرفت به آن مسجدی که من صحبت می کردم و تفسیر می گفتم، می آورد.

جوان ها پرواز کردند و ما مانده ایم...

ما که به اصطلاح، پیشکسوت آنها بودیم، ماندیم...

(اینو داشته باشین، ان شاءالله در آینده درباره این شاگرد امام خامنه ای، این جوان انقلابی، سردار شهید محمود کاوه حرف می زنم؛ باید بشناسیمش؛

باید ازش راه بگیریم...)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۳۹
تسنیم ..


مثل مطلب قبلی، باز هم ببینیم حضرت آقا از شهید کاوه چی میگن :

من در خود سپاه عناصر بسیار خوبی را سرغ دارم که اینها آمادگی خودسازی و دیگرسازی داشته و دارند، خوب است از برادر شهید عزیزمان محمود کاوه یاد کنم که من او را از بچگی اش می شناختم. پدر این شهید جزء اصحاب و ملازمین همیشگی مسجد امام حسن (ع) بود که بنده آنجا نماز می خواندم و سخنرانی می کردم، دست این بچه را هم می گرفت و با خودش می آورد و من می دانستم که همین یک پسر را دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۳۸
تسنیم ..