من انقلابیم


ریشه مطلب: هفته چهارم برنامه - رصت خانه (رصد و تحلیل اخبار و رویدادها)

«حسین علی منتظری» اصلا وجود نداشته !


ما یادمان نرفته... (مطلب چهارم)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۵۲
تسنیم ..

ریشه مطلب: هفته چهارم برنامه - تبیین مفهوم و مختصات انقلابیگری (از استاد پناهیان)

« امروز زمان انقلابی بودن است »

در این مطلب می خوانید :

... بعضی از حرفهای خوب زمان دارن اما ...

... پس از گذشت 30 سال از انقلاب، بهتر میشه قدرش رو دونست ...

... یک مفهوم تازه، بکر ...

... زندگی مون رو مطابق اون سامان بدیم ...

... ازش لذت ببریم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۵۲
تسنیم ..

ریشه مطلب: هفته چهارم برنامه - تزکیه و رشد روحی، شخصیتی-

تبیین مفهوم، اصول و قواعد اساسی تزکیه و رشد (از استاد پناهیان) -

اهمیت برخورداری از معرفتهای کلیدی - قسمت دوم

 

دیگه کلاسمون باید بره بالاتر!

در این مطلب می خوانید :

... نیازهای جدید ضد دین ...

... معرفتهای کلیدی ...

... آخرِ حرفت این بود؟! اینکه جوابش اینه که ...

... میزان عقلانیت دینی ما ...

... بسیاری از مذهبی های ما هم ...

... ما نمیدونستیم یه همچین آیه ای هست!!...

... ابلیس داره زور آخرش رو میزنه ...

... ما الان کلاسمون باید بره بالاتر ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۵۱
تسنیم ..

ریشه مطلب: هفته دوم برنامه- بصیرت و استقامت - استقامت -

استقامت در کلام امام خامنه ای(مطلب دوم)

راه رسیدن به آرمانها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۵۰
تسنیم ..

ریشه مطلب: هفته دوم برنامه - انتظار پویا - حقیقت انتظار (از استاد پناهیان)- مطلب دوم

این احساس انتظار فرج خیلی احساس ارزشمندیه به طوری که افضل عبادتها برشمرده شده: بهترین عبادت امت من انتظار فرجه. این احساس نمیدونم چرا اینقدر بهش اهمیت داده شده، این تعلق خاطر به آینده. یکی از تفاوتهای عمده انسان با حیوان اینه که انسان با آینده درگیره روحش و با گذشته هم احساس تعلق و ارتباط داره. ولی حیوان فقط مال زمان حاله. هر انسانی بخواد از اون روحیه حیوانات فاصله بگیره، باید به گذشته تاریخ زیاد نگاه کنه، دل سپرده باشه مثلا ارتباط ما با قیام اباعبدالله لحسین خیلی ارتباط عمیقیه الحمدلله و انگار این قیام همین دیروز رخ داده. این یک علامت انسانیته و کسی که به آینده تعلق خاطر داشته باشه، نسبت به معاد، برزخ، آینده جهان، نه فقط آینده خودش، نسبت به فرج و موعود احساس عمیقی داشته باشه، این از حیوانات فاصله گرفته. نمیدونم شاید یکی از دلایلی که انتظار فرج افضل عبادات برشمرده شده، این باشه که ما در جریان انتظار فرج تعلق خاطر نسبت به آینده پیدا میکنیم و محدود به زمان حال نمیمونیم. کسی که محدود به زمان حال بمونه، این دیگه خیلی خودش رو بیچاره کرده. دیگه دین رو بخوای چجوری برای این آدم توضیح بدی براش جا نمیفته. اصلا روحیَش، سبک مسائل روحیش دیگه نمیخوره به دین. انتظار فرج باید خیلی انسان رو با اون آینده ارتباط بده و از نظر روحی هم دروجود انسان تأثیر بذاره. پس تا حالا دو نکته رو عرض کردم یکی اینکه ما انتظار رو یک احساس عمیق میدونیم. ثانیا انتظار فرج رو یک ارتباط با آینده میدونیم که این ارتباط با آینده از نظر انسانی و از نظر روحی انسان رو ارتقاء میده.

ادامه، ان شاءالله هفته های بعد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۹
تسنیم ..

ریشه مطلب: هفته دوم برنامه- شرح قرآن و حدیث – شرح حدیث(از امام خامنه ای)

حدیث دوم

« قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (ع) مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه »

شافی، صفحه‌ى 652

اولین چیزى که موجب می شود که انسان بتواند در مقابل دشمنش - که مراد، شیطان است - ایستادگى کند و مانع بشود از تصرف دشمن و تسلط دشمن، [این است که:] «واعظ من قلبه»؛ از قلب خود واعظى براى خود داشته باشد. قلب متذکر بیدار، انسان را نصیحت می کند، موعظه می کند. یکى از بهترین وسائلِ اینکه انسان قلب را وادار کند به موعظه‌ى خود و فعال کند در موعظه‌ى خود، همین دعاهاست، دعاهاى مأثور - صحیفه‌ى سجادیه و سایر دعاها - و سحرخیزى؛ اینها دل انسان را به عنوان یک ناصح براى انسان قرار می دهد. اول این است: «واعظ من قلبه».
[دوم اینکه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود یک زجرکننده‌اى، منع‌کننده‌اى، هشداردهنده‌اى داشته باشد. اگر این دو تا نبود، «و لم یکن له قرین مرشد»، یک دوستى، همراهى که او را ارشاد کند، به او کمک کند، راهنمائى کند، این را هم نداشته باشد - که این، سومى است - که اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدایت کند و مهار نفسِ خودش را در دست بگیرد، [باید] دوستى داشته باشد، همراهى داشته باشد، همینى که فرمودند: «من یذکّرکم اللَّه رؤیته»، که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد؛ اگر این هم نبود، «استمکن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطیع کرده است؛ دشمنِ خود را مسلط کرده است بر خود و بر گردن خود، که سوار بشود. که [منظور از] دشمن، همان شیطان است. اینها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصیحت کند. بهترین نصحیت کننده‌ى انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گله‌مند نمیشود. هر کسى انسان را نصیحت کند، اگر قدرى لحن او تند باشد، انسان از او گله‌مند می شود؛ اما خود انسان، خودش را نصیحت کند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت کند، سرزنش کند خودش را؛ اینها خیلى مؤثر است. موعظه کند، زجر کند. در کنار اینها، یا به جاى اینها اگر نبود، آن وقت دوست، رفیق، که دستگیرى کند انسان را.


مطلب مرتبط :

حفظ دوست و پاداشش (حدیث اول از ریشه شرح حدیث)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۹
تسنیم ..

ریشه مطلب: هفته دوم برنامه - تزکیه و رشد روحی، شخصیتی - رشد اخلاق و باورهای معرفتی با : «درس اخلاق علما (از مرحوم آیت الله حاجاقا مجتبی تهرانی) » - تربیت ومربیان تربیتی (مناسب برای انقلابی ها که کارشون تأثیر گذاری و جریان سازی هست)

جلسه دوم


مروری بر جلسه قبل

«روی عن علی(علیهالسلام) قال: من تأدب بآداب الله عز و جل ادّاه الی الفلاح الدائم»

بحث ما راجع به کسانی بود که میخواهند روش رفتاری به دیگران بدهند. جلسه گذشته عرض کردم مربی باید دارای شرایطی باشد که اوّلین آنها که اهم شرایط هم هست، این است که مربّی باید ابتدا خود را ساخته و تربیت و اصلاح کرده باشد، تا بتواند دیگران را اصلاح کند. اگر مربّی خود را نساخته باشد، تربیت او یا بیفایده است و یا مضر است. دومین شرط کار تربیتی این است که مربّی خودش را در جمیع ابعاد وجودی، چه از نظر عقل و چه از نظر قلب و چه از نظر نفسانی در سه بُعد شهوت و غضب و وهم کنترل کرده باشد.

آنچه را که من در این بحث، مقدّم میدارم «بُعد نفسانی» است؛ یعنی مربّی باید شهوت و غضب و وهم خود را کنترل نماید. این قوا به طور افسار گسیخته انسان را به سوی دنیا و مادّیت می‌کشاند.

سرآمد خواسته ‏های مادی و «نقاط ضعفمان‌»

حالا من موادی را که غالباً انسان با آنها درگیر است و نسبت به او برجستگی دارد و مبتلا به او است در رابطه با قوه شهوت و غضب عرض میکنم.

پول و مال

اوّل، مسأله مال است. مال یکی از مواردی است که انسان به مقتضای شهوت خود به دنبال آن است.

جایی که زمین می‏خوریم!

یکی از نقاط ضعف انسان، همین مسأله مال است. در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) است که: «إِنَّ الشَّیْطَانَ یُدِیرُ ابْنَ آدَمَ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ» شیطان این طور است که قوه واهمه انسان را احاطه می‌کند و نسبت به هر چیزی، دور انسان میگردد؛ یعنی حواسش جمع است که در موقعیتی او را به زمین بزند. «فَإِذَا أَعْیَاهُ» وقتی خستهاش کرد، «جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ» وقتی مسائل مالی مطرح شد، به روی انسان میجهد و «فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ»(1) گردنش را میگیرد و دیگر رهایش نمیکند. من بعداً عرض میکنم که از نظر حتی قرآن هم، مطلب همین طور بیان شده است.

جاه و مقام

نقطه ضعف دیگری که در انسان وجود دارد، مسأله مقام، جاه و ریاست است. این نقطه ضعف در ارتباط با نیروی غضب و خشم است. علما در مباحث اخلاقی میگویند: لذّت جاه و مقام، لذیذتر از لذت مال است. یعنی ریاست خیلی بیشتر به انسان می‏چسبد. لذا کسانی که مبتلا به حب جاه هستند، مالشان را فدا میکنند تا به ریاست برسند.

شهوت جنسی

یک مورد دیگر که در ارتباط با نفس مطرح است، شهوت جنسی است. انبیا میگویند: نباید شهوت جنسی را از هر طریقی اشباع کنی! مرزبندی کردند که این هم نوعی مهار کردن است.

در روایات ما مسأله هواهای نفسانی خیلی مورد توجه است. منظور از این هواها، همان خواستهها است؛ خواستههای شهوی، غضبی و وهمی. حتی وقتی کسانی از اهل بیت سؤال میکنند که انسان چه موقع راحت میشود و راه رسیدن به راحتی چیست؟ ایشان جواب میدهند: زمانی که با خواستههای نفسانیاش که به طور گسترده عمل می‏کند، مخالفت کند.

«راحتی» در «مخالفت» با نفس!

در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) که از مواعظ حضرت هم هست، آمده است که «و قیل له» به حضرت عرض شد: «قِیلَ لَهُ أَیْنَ طَرِیقُ الرَّاحَةِ فَقَالَ؟» راه رسیدن به راحتی چیست؟ «فقال(علیهالسلام) فِی خِلَافِ الْهَوَى» آنجایی که انسان با خواستههای گسترده نفسش مخالفت کند.

زمان استراحت، روز ورود به بهشت!

« قِیلَ: فَمَتَى یَجِدُ الرَّاحَةَ؟» دوباره پرسیدند: با این وضع که همیشه باید بر خلاف خواسته‏های نفس عمل کرد و او را مدام محدود ساخت، پس کجا راحتی را می‏توان به دست آورد؟ «و قال(علیهالسلام) عِنْدَ أَوَّلِ یَوْمٍ یَصِیرُ فِی الْجَنَّةِ»(2) اولین روزی که انسان به سمت بهشت میرود. یعنی همان زندگی جاودانهای را که خداوند به او وعده فرموده است. پس باید تا آخرین لحظه عمر انسان مواقب نفس بوده و خواسته‏های او را مطابق با شرع تنظیم و تحدید نماید.

(1). الکافی، ج2، ص315

(2). بحارالانوار، ج75، ص254

در صورت تمایل به دانلود فایل صوتی این جلسه، با توجه به سرعت اینترنتتون ، میتونید یکی از سه لینک زیر رو کلیک کنید:

 کیفیت خوب- 4/07 MB

 کیفیت متوسط- 3/6 MB

کیفیت پایین- 1/38 MB

فایل تصویری جلسه رو هم میتونید از لینک زیر دانلود کنید:

فرمت 3GP- 16/96 MB


مطلب مرتبط :

درس اخلاق حاجاقا مجتبی تهرانی – جلسه اول

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۷
تسنیم ..

ریشه مطلب: هفته دوم برنامه- تزکیه و رشد روحی- شخصیتی- تبیین مفهوم، اصول و قواعد اساسی تزکیه- جلسه اول – مطلب دوم

ما آگاهی های پراکنده فراوانی داریم برای برنامه ریزی برای رشد خودمون، برای تربیت خودمون و برای تربیت دیگران. این آگاهی های پراکنده اگر به نظم دربیاد، ما از حالت عوامی درمیایم، میشیم عالم. فرق عوام و عالم همینه. یکی از فرق های مهم بین عوام و عالم اینه که عوام نکات زیادی بلدن، ولی نظم این ها دستشون نیست؛ خودشون نمیتونن از این ها استخراج بکنن مطلب جدیدی رو. ولی کسی اگه عالم بشه، چون این ها رو به صورت یک شبکه مرتب در ذهن خودش داره، می تونه حتی پاسخ سوال دیگران رو هم بده؛ در مسائل، دچار حیرت نمیشه؛ میتونه تا حد زیادی عالمانه مشکلات خودش رو حل بکنه. خب پس ما یکی از ویژگی های بحثمون این خواهد بود که جنبه آموزشی داره؛ یکی دیگه از ویژگی هاش این خواهد بود که انسجام میبخشه به آگاهی های ما. حالا فایده انسجام بخشیدن به آگاهی ها چقدر زیاد هست، دیگه این رو درموردش بحث نمیکنیم. نیازهای جدیدی در جامعه ما روز به روز خودشون رو نشون می دن که انسان باید برگرده از دین پاسخ این نیازها رو پیدا کنه. شما با جوون هایی مواجه می شین که به این سادگی متقاعد نمیشن؛ یا بعضی از اوقات نفس خود شما به این سادگی متقاعد نمیشه، یه دفعه تردید میکنه. در این نیازهای نو، ما نیاز به طرح نو داریم برای اینکه این طرح نو بتونه پاسخگوی این نیازها باشه. گاهی از اوقات پدر و مادرهای محترم، معلمان عزیز آموخته های قدیمی شون واقعا کفایت نمیکنه برای اینکه پاسخ جوان امروز رو بدن. ما الان در جامعه مون محرضه که آموزش و پرورش قدرت کافی نداره برای محجبه ساختن دخترهای جوان بسیاری از معلمان دینی مراجعه میکنن می گن ما اون منطق قوی ای که راحت یک جوان رو بتونه مجاب بکنه، نداریم. گاهی اوقات یک معلم دو،سه تا کلید میگیره میره یک دبیرستان رو، صدها دانش آموز رو متحول می کنه. میگه چرا این یکی دو تا کلید دیر دستم اومد؟ گاهی از اوقا آدم احساس میکنه فیلمسازهای ما توجه به برخی معارف کلیدی ندارن و الا عمدی ندارن بخوان فیلم ها رو بی فایده بسازن یا احیانا مضر قرار بِدن به حال مردم. خیلی از جوون های ما گاهی اوقات با دو، سه تا معرفت کلیدی مشکلشون حل میشه. بنده اعتقاد راسخ دارم بسیاری از بی بند و باری ها، بسیاری از بی دینی ها ما عدم آگاهیه، منتهی عدم آگاهی درست، حساب شده؛ نه همین که دخترم حجابت رو رعایت کن؛ حجاب رو خدا دستور داده. خب این ممکنه به این سادگی متقاعد نشه. نمازت رو اول وقت بخون خیلی ثواب داره. خب این با این یه کلمه ذهنش مجاب نمیشه. یا شما 40سال پیش یه جوری متقاعد شدی برای دینداری چه انتظاری داری که جوان امروز جامعه ما، حالا چه تو خونواده شما باشه، چه نباشه، همون استدلالی که شما 40سال پیش متقاعد شدی، بخواد امروز متقاعد بشه؟! اینجاست که ما باید برای نیازهای نو، پاسخ نو داشته باشیم. این پاسخ های نو رو نمیخوایم از خارج از دین بگیریم، داخل دین ما هست، تا حالا بهش توجه نکرده بودیم؛ بی نیاز از اونا میتونستیم کار خودمون رو راه بندازیم. تازه رسیدیم به یه نیازها و مسائل جدیدی که این مسائل جدید رو میتونیم مراجه کنیم به قرآن؛ مراجعه کنیم به روایت مون و پاسخ این ها رو پیدا کنیم.

ادامه، ان شاءالله هفته های بعد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۷
تسنیم ..

ریشه مطلب: هفته دوم برنامه- تبیین مفهوم و روحیه انقلابیگری - چرا باید انقلابی باشیم

مطلب دوم

ظلمت بود و ذلت... تا اینکه 50 سال قبل، انقلاب شروع شد و پس از 15 سال مبارزه، با شهادت 2000 نفر پس از 1360 سال اسلام به حکومت رسید.

دشمنی ها  آغاز شد و در طول اغتشاشات داخلی و جنگ تحمیلی، 215000 نفر برای در حکومت نگه داشتن اسلام از همه چیزشان گذشتند...

جنگ تمام شد و دوره ای تازه در تاریخ انقلاب شروع؛ برخی مسئولین خیانتکار از آب درآمدند؛ در جامعه اسلامی با اسلام مردم مبارزه می شد؛ سخن از جامعه مدنی بود و گفتگوی تمدن ها؛ می خواستند من انقلابی نباشم، فقط می ترسیدند علنا بگویند دیگر زمان انقلابی بودن نیست. دوره حکمرانی شان به سر رسید؛ گفتمان سوم تیر جاری شد و دل آقا شاد؛ سال 88 آمد و یک فتنه. هرچه در توان داشتند گذاشتند تا نهضت را شکست دهند که البته با بصیرت و استقامت میلیون ها ولایی و با خون پاک ده ها بچه بسیجی ناکام ماندند و انقلاب ماند؛ سرداران جبهه علمی کشور را از ما گرفتند، علی محمدی را؛ شهریاری را؛ رضایی نژاد را؛ احمدی روشن را؛ جریان انحرافی نمایان شد و خط ریزش، قربانی بعدی را گرفت، دولت سوم تیر را؛ ارزش های اسلامی همچنان غریب ماند و اسکار و جایزه های رنگارنگ از راه رسید؛ جریانی جدید از دل سینمای بیمار شمال شهر تهران بیرون زد و خط قرمزها را شکست و دادِ علما و دلسوزان را درآورد؛ نمایندگان و رؤسای قوایمان حسابی از خجالت همدیگر در آمدند و در بی بصیرتی کم نگذاشتند و تا توانستند فرصت سوزی کردند و دل آقا را خون... چند ماه دیگر هم که انتخابات است و دشمنان سخت در تدارک فتنه ای بزرگتر از 88...

حال با تمام این مسائل، تکلیف ما چیست؟ یا باید بی تفاوت باشیم و تماشاچی، و به یک زندگی حداقلی، سطحی و پرت از همه چیز قناعت کنیم و در نهایت هم در زمین دشمن بازی؛ یا بازیگر صحنه باشیم و حتی کارگردان. آری کاری باید کرد؛ باید انقلابی بود...

بیاید برای همدیگر دعا کنیم در این راه...

اللهم ثبت قلوبنا علی دینک


نظر خود را در مورد این مطلب ارسال فرمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۵
تسنیم ..

دسته بندی: هفته اول برنامه- تبیین مفهوم و روحیه انقلابیگری- چرا باید انقلابی باشیم؟

(استاد پناهیان صریح و خودمونی میگن:)

چرا ما باید انقلابی باشیم؟ برای اینکه متفاوت باشیم با بقیه؛ بهتر باشیم و متفاوت باشیم با بقیه؛ خوب معمولی نباشیم.

انقلابی حساب خودشو جدا میکنه؛ نمیگه منم مثل بقیه...

§ چکار داری می کنی؟

ü درس می خونم.

§ دیپلمت تموم بشه چی؟

ü می رم سربازی، مثل بقیه.

§ نری سربازی چی؟

ü می رم دانشگاه، مثل بقیه.

§ چه رشته ای انتخاب می کنی؟

üاین رشته رو، مثل بقیه.

§ بعدش چکار می کنی؟

ü مهندس میشم، می رم تو یکی از شرکتا، مثل بقیه.

§ بعدش چکار می کنی؟

ü ازدواج می کنم، مثل بقیه.

§ بقیه ، منظورش کلاغا و گربه ها و اینا هم هستن، چون اونا هم همه ازدواج می کنن...

خب بعدش چکار می کنی؟

ü بچه دار می شیم دیگه طبیعتا، مثل بقیه.

§ بعدش چکار می کنی؟

ü کار میکنم دیگه، مثل بقیه.

§ خب بقیشو نگو دیگه، بعدشم می میری، مثل بقیه؛ بعدشم بدنت می گنده، مثل بقیه؛ بعدشم میری اونجا معطل می مونی، مثل بقیه؛ بعدشم هیچ خاصیتی نداری، مثل بقیه؛ بعدشم هیچ باری برنمی داری، بلکه باری خودت، باید بَرِت دارن، مثل بقیه؛ یه عده ای باید برات بمیرن، مثل بقیه...

البته اینجور آدما، آدمای بدی نیستن، ولی مثل بقیه ان... همین خودش خیلی مهمه...

[خطاب به پدر و مادرا:] اگر جوونا رو دعوت نکنین به اینکه انقلابی بشن، بعد جوونا رفتن یه تیپ وحشتناکی زدن و یه رفتار متفاوتی انجام دادن، خودتونو سرزنش کنین. چون دوست نداره مثل بقیه باشه؛ این آدمه ، میخواد متفاوت باشه...

میتونین کلیپ تصویری این مطلب رو از اینجا دانلود کنین و گوش بدین.

(در هفته های بعد بیشتر و قوی تر با مفهوم انقلابی بودن آشنا می شیم.)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۴
تسنیم ..